فرزندپروری " سبک سهل گیرانه"
ویژگی های اصلی والدین این سبک:
بسیار عاطفی،گرم و مراقبت کننده اند...انضباط و نظم و قانونی وضع نمی کنند...وسبک ارتباطی باز و پذیرا دارند...
قدرت " نه" گفتن ندارن...انتظار و توقع ندارن...راهنمایی نمی کنن...مدیریت ندارن و....
این سبک از فرزندپروری با والدینی
" مداراگر"  و  "آسان گیر" ، درست نقطه ی مقابل سبک مستبدانه ست.
والدین سهل گیر بسیار اهل چشم پوشی،نادیده انگاری، و گذشت هستند و در ارتباط و تعامل با فرزندانشان بیشتر شبیه یک دوست اند تا یک والد....
برای این والدین انتظار و قانون بسیار محدود و اگر هم موردی باشه،بسیار کمرنگ و انعطاف پذیره...معمولا خط قرمزی برای بچه  ها ندارن...
بچه ها در این سبک به تنهایی مجاز به اخذ تصمیم و انجام هر کاری هستند...
واکنش این والدین به خطاهای بچه ها، با اجتناب از هر تقابل و مواجهه ای مختصر به اینه که "بچه اس دیگه..."
این والدین نسبت به بچه ها بسیار باز و پذیرا هستند...
اما هدایت و مدیریت و راهنمایی و دخالتشون محدوده به موارد خاص و مشکلات جدیه...اونها باوری به تعیین حد و حدود برای بچه ها ندارن...و معتقدند بچه ها خود تنظیم اند و میتونن، خودشون رو کنترل کنن....
بنابراین نه تمایل و رغبت و اعتقادی به تغییر و اصلاح و بهبودرفتار فرزندان دارن...و نه نیازی از این بابت احساس می کنند...
این والدین بشدت مهربان، عاطفی و دلسوزند و واکنش اونها، به اصرار و پافشاری و خواهش بچه ها، بسیار ضعیفه....بطوری که بی چون و چرا خواسته های فرزندان رو می پذیرند و به راحتی امتیاز میدن.‌.و محدودیت هارو لغو میکنن...و تسلیم موقعیت میشن...
☘️☘️☘️☘️☘️☘️

فرزند پروری "سبک طردکننده/ بی تفاوت"
ویژگی های اصلی این سبک:
-سبک تربیتی خاصی به کار نمی رود
-ارتباط و تعامل خیلی محدوده
-معمولا قانونی وضع نمیشه...و "انتظاری ندارند..."
-این والدین  به احتمال زیاد از اعتیاد یا اختلالات روانی، مثل افسردگی...رنج میبرند.
-بچه ها تقریبا آزادند و بدون نظارت والدینشون هر کاری بخوان انجام میدن
این والدین به بی اعتنایی شهره اند... اونها تقریبا گفتگو و تعامل چندانی با فرزندانشون ندارند...ومعمولا قانونی وضع نمی کنند...
و بدلیل مشغله ها و گرفتاری های شخصی شون، نظارت جدی روی فرزندانشون ندارن...و اغلب براشون مهم نیست که بچه ها با چه کسانی نشست و برخاست دارند و چه می کنند و چگونه روزگار میگذرونن...
توی این خانواده ها بچه ها راهنمایی و مراقبت و توجه کافی از والدین، دریافت نمیکنن...
اونها تقریبا بچه هارو به حال خودشون رها کردن و کاری به کار اونا ندارن...و نسبت به پاسخ گویی و برآورده کردن نیازهای اساسی جسمی و عاطفی بچه ها، احساس مسئولیت نمیکنن و برنامه ای برای اینها ندارند...
بچه ها در چنین کانونی،نه تنها از نظارت و توجه...که از هدایت و راهنمایی هم محرومند‌..
در واقع، والدین حضور فعال و موثری توی زندگی بچه ها ندارن...
نمونه ای از این سبک فرزندپروری، تک والدهایی اند که به ناچار دو شیفت کار میکنند...اونها فرزندانشون رو خیلی کم می بینند، و فرصتی برای بازی با اونها ندارند...
نمیتونن مثل والدین دیگه با مدرسه و معلمها و دوستان و همکلاسی های بچه هاشون،در ارتباط باشند...و در کم و کیف فعالیت های  بچه ها قرار بگیرند...